دختریاپسر؟؟؟؟
کلاسام شروع شده البته ازسوم مهر باید میرفتم ولی به خاطر دوتاعسلم مخصوصا سام مامان نتونستم برم ،ولی بایدبااستادام هماهنگ می کردم که غیبتم وموجه کنند وحداقل ازنمره کلاسی بی بهره نباشم بخاطرهمین روزچهارشنبه به عاطفه جان گفتم بیاد پیش شماها ومن برم دانشگاه .بعداز سه ماه دوباره دانشگاهومیدیم مخصوصا دوستامو.این بارخیلی استرس داشتم بیشتربه خاطر محمدسام ،امیررضای مامان که مدرسه بود وماشالله دیگه مردی شده و میدونم ازپس خودش بربیاد .سفارشات لازموبه عاطفه جان کردم ورفتم .ازدیدن دوستام خیلی خوشحال شدم دوباره شروع به چرت وپرت گفتن کردیم که یکی ازبچه ها گفت رفته فیلم هیس دختران فریادنمیزنن رودیده بعدشروع به تعریف کردن فیلم کرد خیلی موضوع نگران کننده ای...
نویسنده :
مامان زهرا
23:41