تولدامیررضای عزیزم
وقتی مامان جون وخاله ها اومدن دیدن محمدسام ،آبجی فاطمه یه کیک هم آورده بود وگفت برای تولدامیررضا ،من وباباحمیدخیلی خوشحال شدیم چون اصلا فرصت نکردیم وتصمیم نداشتیم امسال برای امیررضا تولد مفصل بگیریم وبااین بهانه همه دورهم جمع شدیم .درآخر هم بابایی ومامانی وعمه زینب هم اومدن وبه لطف آبجی یه جشن نسبتا کاملی گرفتیم .نسبتاکامل چون فقط میوه وشیرینی بودوشام نبود .همگی هم لطف کردن وهدیه به امیررضا دادند ازهمگی سپاسگزارم .
ممنون آبجی مهربونم که به یادامیررضابودی وخوشحالش کردی .
پی نوشت : ازپسرم عذرخواهی میکنم که این متن رابادوماه تاخییرنوشتم چون توی این روزهای شلوغم فراموش شده بود.تولدت هزاران بارمبارک عزیزدلم
متاسفانه عکسی ازتولدندارم چون فقط فیلمبرداری بود.
انشاءالله یه روزی درباره دامادیت بنویسم آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی