پسرم سید محمدسام پسرم سید محمدسام ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

سامی نفس داداش امیررضا

بالاخره اومدیم

بالاخره بعد ازیه مدت طولانی برگشتیم باخاطرات شیرین وتلخ . این ماه دی برای من خیلی سخت گذشت پراز استرس بود برام .ضرب المثل معروفی که میگه خدا به مو میرسونه اما پاره نمیکنه مصداق این ماه من بود .یا اینکه خدا تو شرایط سخت بندشو بغل میکنه بازهم مصداق این ماه من بود . حالا چرا من این جور میگم دلیلش اینه که از اول دی امتحانای دانشگاهم شروع شد وازون جایی که ترم آخر بودم  درسام سنگین وامتحانام پشت سرهم . همیشه استرس داشتم که موقع امتحانام محمدسام آروم باشه مریض نشه که من دغدغه ای بابتش نداشته باشم پیش خودم میگفتم امیررضا که ماشالله بزرگه حواسش به من هست اما ، اما .. .روز اول دی امیررضا خان تب کرد وگوش درد شدید .. به حدی که از گوشش ترشح میوم...
9 بهمن 1393

خبرهای شاد

روز چهارشنبه 21آبان ماه نی نی عمه زینب بدنیا اومد یه پسر خوشگل ومامانی البته شباهت زیادی به باباش داره مثل پسرای من که شبیه من نیستن  اسم این آقا پسر مِهربُد ه  .یه همبازی خوب برای پسر گلم محمدسام . پسر من خونه بابایی فعلا همبازی نداره منتظریم تا پسر عمش بزرگ بشه . روز 26آبان بالاخره امیررضا ی مامان گچ پاش باز شد خدارو شکر .وقتی از بیمارستان اومد خونه وپاشو دیدم انگار خدا دنیارو بهم داد هرچند تا یه هفته با عصا راه میرفت ولی همین که من پاشو میدیدم بدون گچ خیلی خوشحال بودم . دکتر خیلی سفارش کرده بود که به پات فشار نیار ولی پسر شیطون من که یه ماه صبر کرده بود نتونست طاقت بیاره و یه روز که رفته ...
19 آذر 1393

همایش شیرخوارگان سال دوم

امسال دومین سالیه که تو این مراسم شرکت میکنیم پارسال محمد سام 4ماهه بود .متاسفانه عکسی ازش ندارم . امسال به آبجی فاطمه هم گفتم بیان دم خونه ی ما .دیگه مصلی نرن .صبح جمعه آبجی زودتر ازما رسیده بود تماس گرفتن ومن وبابا حمید ومحمدسام رفتیم .امیررضا بخاطر پاش نیومد . باباحمید اومد ما رو رسوند ورفت خونه .محمدسام بلای من که امسال نذاشت لباس تنش کنم  . خیلی مراسم خوبی بود .مداحی که میکردن برای حضرت علی اصغر علیه السلام میخوندن لای لای علی اصغر .محمد سام فکر میکرد بای بای میگه بلند میشد بای بای میکرد چون بعداز هربای بایی بوس میفرسته  اون جاهم بوس میفرستاد .از یه طرف گریه میکردم ازیه طرفم حرکاتشو میدیم خندم میگرفت خلاصه تا این نوحه تمو...
11 آبان 1393

حکایت تلخ !!!

شنبه 26مهرماه ،20دقیقه ازساعتی که امیررضا ازمدرسه میومد خونه گذشته بود وهنوز امیررضا خونه نیومده بود .خیلی نگران بودم ودلم شور میزد تا حالا سابقه نداشته بود که بدون خبر جایی بره . دل تو دلم نبود نمیدونستم کجابرم .دوستش مبین هم که باهم میرن مدرسه شنبه ها کلاس زبان داشت ویه ربع زودتر ازمدرسه میومد بیرون که به کلاسش برسه . داشتم صلوات میفرستادم وپیش خودم گفتم تا 5دقیقه دیگه اگه نیومد میرم بیرون . که صدای زنگ اومد خداروشکر بالاخره اومد .در ورودیو بازکردم ومحمدسام رفت دم دروداداش صداش میکرد . منم عصبانی منتظربودم بیاد بالا .اما خیلی طول کشید صداش کردم با ناله جوابمو داد خیلی ترسیدم سریع محمدسامو بغل کردم رفتم تو راه پله دیدم لنگان لنگان میاد .چ...
11 آبان 1393

عید غدیر

سلام به پسرای عزیزم  سید امیررضا وسید محمدسام عزیزای دلم عیدتون مبارک .   انشاءالله زیرسایه آقاعلی علیه السلام همیشه سلامت وشاد باشین.   (الهی آمین)     ...
23 مهر 1393

اندراحوالات ما ....

4شنبه ای که گذشت تولد نیکان پسر عمو وحید بود که رفتیم و خیلی خوش گذشت . دوتا نکته که الان این موقع شب که ساعت دو ونیم صبحه یادم مونده اینه که چون عمو وحید مارو رستوران دعوت کرده بود قبلش روی صندلی معمولی نشسته بودی و روی میزو نمی دیدی چی هست بعد بابا حمید رفت برات صندلی کودک آورد به محض این که شماروی اون صندلی نشستی وروی میزو دیدی بلند گفتی «مممم» یعنی این همه خوردنی روی میزه وهیچی به من نمیدین وباعث خنده ی دیگران شدی مخصوصا وقتی نگات به موز افتاد که دیگه یه لحظه نمیشد کنترلت کرد .چون شما یبوست شدید داری ودکترمنع کرده موز بخوری خیلی با احتیاط بهت میدادم ولی مگه شما اجازه می دادی که به حرف دکتر عمل کنم . نکته بعدی هم موقعی ب...
12 مهر 1393

سه تا مروارید و.....

سلام پسرای مامان بالاخره ما اومدیم . بسیارخوشحالیم که دندونای پسر کوچولوی مادراومد و شروع به راه رفتن کرده .دقیقا مثل داداش امیررضا که وقتی یکسال ویکماه از تولدش گذشت اولین دندونش جوونه زد .ویک هفته بعد از تولد یکسالگی شروع به راه رفتن کرد .محمدسام هم یک هفته از تولدش شروع به راه رفتن کرد و13ماهگی هم اولین دندونش جوونه زد .اما یه تفاوت بین داداش امیررضا و سام هست واون اینه که امیررضا به علت اینکه من وبابا حمید بی تجربه بودیم دائما تو مطب دکتر بودیم که چرا دندون درنمیاره ؟؟ دکتر چرا راه نمی ره . در آ خر هم با آمپول ویتامین D3کمک کردیم دندوناش زودتر دربیاد .ظاهرا پسر کوچولوی خونه ما الگوش شده داداش بزرگه . حالا وقتی سام میخنده سه ت...
11 مهر 1393