پسرم سید محمدسام پسرم سید محمدسام ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

سامی نفس داداش امیررضا

سه تا مروارید و.....

1393/7/11 1:43
نویسنده : مامان زهرا
543 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرای مامان بالاخره ما اومدیم .جشنجشن

بسیارخوشحالیم که دندونای پسر کوچولوی مادراومد خندهو شروع به راه رفتن کرده خندهجشن.دقیقا مثل داداش امیررضا که وقتی یکسال ویکماه از تولدش گذشت اولین دندونش جوونه زد .ویک هفته بعد از تولد یکسالگی شروع به راه رفتن کرد .محمدسام هم یک هفته از تولدش شروع به راه رفتن کرد و13ماهگی هم اولین دندونش جوونه زد جشن.اما یه تفاوت بین داداش امیررضا و سام هست واون اینه که امیررضا به علت اینکه من وبابا حمید بی تجربه بودیم دائما تو مطب دکتر بودیم که چرا دندون درنمیاره ؟؟غمگیندکتر چرا راه نمی ره .غمگیندر آ خر هم با آمپول ویتامین D3کمک کردیم دندوناش زودتر دربیاد .ظاهرا پسر کوچولوی خونه ما الگوش شده داداش بزرگه . حالا وقتی سام میخنده سه تا مروارید سفید تو دهنش میدرخشه .جشن

niniweblog.com

کارایی که آقای محمد سام تواین مدت یاد گرفته وانجام میده . حسابی ددری شده به محض اینکه بابا حمید ازسرکار میاد بعد ازخندیدن که نشون از سیاست فراوونشه (چون محمدسام کلا پسر جدیه وکم میخنده باید خودتو بکشی تا آقا یه تبسمی بکنن ) شاکیبعد وقتی بابا حمید بغلش کرد ،در ورودیو نشون میده که منو ببر بیرون ودوباره بابا حمید 4طبقه ای که اومدن بالا به هوای محمد سام میرن پایین محبت.بعدازظهرام که امیررضا میره مدرسه اگه من همتم بشه که میریم بیرون یه دوری میزنیم اگرم نه از پشت پنجره خیابون ،گربه ،کبوترا رو نیگا میکنیم .متاسفانه نزدیک خونمون پارکی نیست به همین خاطر تفریحون خیابون گردیه شاکی.اسم امیررضارو یاد گرفتی ومیگی "اَم" ، هرچی میگم بگو داداش اصلا گوش نمیدیآرام تا هفته ی پیش به بابا حمید میگفتی مامان به امیررضام که میگفتی ام .به منم میگفتی "ننه " عصبانیاین ننه هم از کلیپ گوشیم که یه گربه آوازمیخونه یاد گرفتی واین که فقط به من میگفتی باعث عصبانیت من میشد وخنده ی دیگران قه قههقه قهه.آخرش به بابا حمید گفتم اگه صدات کرد مامان جواب نده بذارمتوجه بشه داره اشتباه میگه که خداروشکر الان یه هفته ست که من جایگاه خودمو پیدا کردم وشدم مامان . تشویقتشویق

 

پسندها (5)

نظرات (0)