پسرم سید محمدسام پسرم سید محمدسام ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

سامی نفس داداش امیررضا

حکایت تلخ !!!

1393/8/11 14:26
نویسنده : مامان زهرا
706 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 26مهرماه ،20دقیقه ازساعتی که امیررضا ازمدرسه میومد خونه گذشته بود وهنوز امیررضا خونه نیومده بود .خیلی نگران بودم ودلم شور میزد تا حالا سابقه نداشته بود که بدون خبر جایی بره . دل تو دلم نبود نمیدونستم کجابرم .دوستش مبین هم که باهم میرن مدرسه شنبه ها کلاس زبان داشت ویه ربع زودتر ازمدرسه میومد بیرون که به کلاسش برسه . داشتم صلوات میفرستادم وپیش خودم گفتم تا 5دقیقه دیگه اگه نیومد میرم بیرون . که صدای زنگ اومد خداروشکر بالاخره اومد .در ورودیو بازکردم ومحمدسام رفت دم دروداداش صداش میکرد . منم عصبانی عصبانیمنتظربودم بیاد بالا .اما خیلی طول کشید صداش کردم با ناله جوابمو داد خیلی ترسیدم سریع محمدسامو بغل کردم رفتم تو راه پله دیدم لنگان لنگان میاد .چی شده :تا منو دید شروع کرد گریه کردن گریه.گفت ظهرکه میرفته مدرسه پاش پیچ خورده .محمدسام که گریه داداششو دید اونم شروع کرد گریه کردن گریهغمناک.کمکش کردم رفتیم بالا . پاش خیلی ورم داشت .مخلوط آرد وتخم مرغ وزردچوبه رو درست کردم وبه پاش زدمو باپارچه پاشو بستم . گفتم چرا به معاونتون نگفتی باهام تماس بگیره ؟؟ شب که باباحمید اومد وپاشو دید گفت بهتره بریم ازپاش عکس بگیریم ورم پاش زیاده .آماده شدن ورفتن بعدازیکساعت که اومدن باپای گچ گرفته ی امیررضا . niniweblog.comمتاسفانه انگشت کوچیکه پاش شکسته بود . یک هفته مدرسه نرفت .الانم تا 26آبان باید پاش تو گچ باشه .الانم نمیتونه تو هیئت شرکت کنه غمناکبچم چقدر با دوستاش برنامه ریزی کرده بود بره هیئت .اما نشد ..... غمناک

محمد سام که دوروز اولو میترسید بره طرفش بخاطر پاش .بعد شم که اسهال گرفته والانم سرما خورده .

خیلی سخته بچه مریض باشه الهی که همه بچه ها سالم وسلامت وشاد باشن بازی کنن niniweblog.com.niniweblog.com     niniweblog.comشلوغ کنن اما یه گوشه ازبیماری نخوابن .الهی آمین

 

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان راحله
16 آبان 93 17:30
سلام عزیزم .... خیلی ناراحت شدم .. هم به خاطر پای امیررضا جون هم افتادن محمد سام ان شالله زودتر خوب بشن .. آره مریضی بچه خیلی سخته عزاداریهاتون هم قبول باشه عزیزم .. صاحب این ماه نگهدار هر دوشون باشه .
مامان زهرا
پاسخ
سلام دوست عزیزم.ممنون .خدا بهمون رحم کرده. از دعای شما ،انشاءالله.
عاطفه
17 آبان 93 23:33
الهی بگردم . طفلی چه دردی کشیده تا برسه خونه . پسر داری این دردسرا رو هم داره. بس که بازیگوش و سر به هوان این بچه ها. خدا صبر و طاقتت و زیاد کنه خواهر حالا پاش بهتره ؟
مامان زهرا
پاسخ
خدا نکنه عزیزم ،من نمیدونم چه جوری تحمل کرده ،ولی تا دیگه رسیدبالااشکاش میومداز شدت درد . خدا عاقبتشون بخیر کنه .خدارو شکر بهتره .مرسی عزیزم .
سحر
5 آذر 93 10:33
آخی، خیلی ناراحت شدم، ان شاءالله که زودتر خوب بشه عزیزم. ممنون که به من سر زدی، تا حالا 2 تا موش بزرگ و 1 بچه گرفتیم. از هواکش پکیج می اومدند، اونجا رو که بستیم از لوله هود میاند، لوله هود رو دیگه نمیشه هیچ کاریش کرد. همه طرفش بسته نمی دونم چجوری میان، بچه ها از اونجا میان، اطرافش چسب موش گذاشتیم که تا اومدن بیرون گیر بیفتند، بساطی داریم.
مامان زهرا
پاسخ
ممنونم دوستم . خواهش میکنم عزیزم.خیلی تو فکرت بودم . ایشالله که کامل نابود بشن و راحت بشی گلم .
رایین ♥
6 آذر 93 14:51
سلام امیدوارم پسرای گلتون زودتر خوب بشن سوالتونو راجع به پس اندازخوندم ولی متاسفانه لینک پاسخش بسته شده بود. بیمه اندوخته ساز سامانو بهتون پیشنهاد میکنم که امکانات تمام بیمه هارو داره بعلاوه مزایای خاص خودش ؛ سود بالاتری هم پرداخت میکنه.شماره کارشناس و مشاورشم میزارم دوست داشتین تماس یگیرین مشاورشونم رایگانه
مامان زهرا
پاسخ
ممنون عزیزم .