پسرم سید محمدسام پسرم سید محمدسام ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

سامی نفس داداش امیررضا

امیررضا وبرنامه عموپورنگ

1392/8/7 12:23
نویسنده : مامان زهرا
325 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه ساعت 10 شب بود که خاله مرضیه تماس گرفت وگفت برای فردا آماده باشین امیررضاوآرمین برن برنامه عموپورنگهورا .امیررضا خواب بود خواب.منم جدی نگرفتم خنثیچون اول قرار بود ماه رمضون برن که کنسل شدافسوس ازاون جایی که قراربود فردا که شب عیدغدیر بود مامان جون وخاله ها بیان خونمون تشویق.گفتم خداکنه کنسل بشه .چون درغیراین صورت امیررضاراضی نمیشه که نره عصبانی.فرداکه امیررضا ازمدرسه اومد وقتی خبروبهش دادم گفت این باردیگه جدیه وحتما میریم .گفتم تاالان که حتمیه .همون موقع آبجی تماس گرفت وگفت من میخوام آرمین وببرم تو دیگه نمیخواد بیای میام دنبال امیررضا خنده.منم از خداخواسته بخاطر محمدسام که سرماخورده بود قبول کردم چون بابا حمیدسرکاربود نمیتونست بیاد .آبجی فاطمه ساعت 2 باآرمین اومد وشماروباخودش برد .ازون جایی که شما دیر میومدی وبرای خاله مرضیه مهمون رسیده بود منم مهمونیو کنسل کردم تا یه روزی که همه وقت داشتن وباباحمیدم میتونست زودبیاد مهمونی برگزاربشه . وقتی هم که داشتی میرفتی چندبارسفارش کردی مامان یادت نره ضبط کنی .منم که چه خوب همه رو ضبط کردم خجالت.فلش پرشده بود مجبور شدم تیکه تیکه ضبط کنم . خیلی خوشحالم که امیررضای من راضی بود به قول خودت اگه برنامه خاله شادونه هم برم دیگه کامل میشه .

وقتی از اونجا اومدی بهتون سه تاسی دی و مداد رنگی وکتاب وپیکوتک داده بودن .آرمین برای عموپورنگ عیدی برده بود  ولی یادش رفت بهش بده حالا که اومدید خونه هردو ناراحت بودید .ناراحت

الهی همیشه شادوسلامت باشین .آمینلبخند

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

توت فرنگی(مامان علیرضا)
7 آبان 92 15:45
سلام به به گل پسرت رفته بود پیش عمو پورنگ
زودتر می گفتی برنامش رو می دیدیم
راستی عزیزم اصلا حواسم به باب اسفنجیت نبود آفرین
خیلی قشنگه دیدم علیرضا صبح می گی باب جی به باب اسفنجی می گه باب جی
عزیزم کد رو شاید ناقص کپی می کنی تو کادرش کلیک کن/کلید ctrl+c/بیا تو تنظیمات وبلاگت در کادر اسکریپت /ctrl+v رو بزن
در ضمن این کد مال من که نبوده
منم بی اجازه کپی کردم
وب من متعلق به شماست هر چی دوست دای بردار[hr

خودم هم باورم نمیشد که بره .
نمیدونم شاید همینه که شمامیگی بایددوباره انجام بدم .
مرسی عزیزم ازمحبتت.